برای آنکه به خواهر شوهرم اثبات کنم آدم زودباوریه این بار تصمیم گرفتم پیشنهادش رو برای رفتن به یک فروشگاه مسخره قبول کنم و در مقصد مذکور با خاک یکسانش کنم مخصوصاً این بار که کلی از دوستان و همکارانش رو هم دعوت به بازدید از یک مزون لباس کودکانه عجیب و غریب کرده بود 

دست بچه هامون رو گرفتیم و رفتیم به یک فروشگاه بزرگ ولی پر از رنگ و تزئینات جذاب کودکانه با متلک بهش گفتم اومدیم فروشگاه یا شهربازی خواهرشوهرم خندید و گفت عزیزم غصه نخور هم خرید می کنیم هم بازی

 در ورودی فروشگاه نوشته بود اینجا سی‌وپنج درصد تخفیف می دهیم چون اجازه می‌دهید کودکانتان لباسشان را خودشان انتخاب کنند
رو کردم به همکار خواهرشوهرم و گفتم ی هوشمندانه‌ایه چون بچه دست میزاره روی جنس های گرون و کلی خرید می‌کنه
همکار خواهرشوهرم مودبانه جواب داد به سالی یک بار می ارزه که آدم سرش کلاه بره ولی بچه‌اش یاد بگیره خودش لباس انتخاب کنه
 همسایه خواهرشوهرم هم گفت به خدا من که کلافه میشم هر دفعه برای این تحفه لباس میخرم وقتی می‌رسیم خونه میگه من اینارو دوست ندارم مامان به زور خریدشون 

بچه‌هامون رو بانوانی خوش‌پوش و خوش‌اخلاق که با لبخندهای مهربانانه به پیشواز ما اومده بودن تحویل گرفتند یعنی هر کودک به یک مربی انتخاب لباس سپرده می‌شد و فقط می‌پرسیدند سقف خریدتون چند تومان است و عدد مذکور رو یادداشت می‌کردند

 هاج و واج و کنجکاوانه ایستاده بودم که مسئول فروشگاه از ما خواست به شهربازی بزرگسالان برویم تا حوصله مان سر نرود
 از او پرسیدم اگه دخترم لباس گشاد انتخاب کرد چی جواب داد اون خانومِ همراه کودکتون که اتفاقاً روانشناس هم هست مواظبت میکنه که لباس سایز دختر دلبندتون باشه

 با خیال راحت شوهرم و دوستاش رفتیم شهربازی و یک ساعتی به بازی های معمایی و هیجانی مشغول بودیم در کنار قهوه و کیک و چیپس و پفک

ساعتی بعد دخترم در حالی که لباس های جدیدش رو پوشیده بود رفت روی یک سکو تا برای فروشگاه عکس  ازش بگیرن

 پرسیدم این عکسا برای چیه مسئول فروشگاه گفت ما عکس بچه ها رو میذاریم توی پیج‌مون و خوش انتخاب ترین کودک رو با رای مخاطبین اعلام می کنیم و بهش جایزه میدیم
 گفتم کاش به دخترم می‌گفتم چه طوری لباساشو سِت کنه 
خانم مسئول با خنده جواب داد اتفاقا دختر شما از همه‌ی بچه‌های امروز خوش لباس ترشده
 اینجا بود که خواهر شوهرم گفت عمّش قربونش بره که عین داداشم خوش سلیقه است و من رو نشون داد و گفت اینم سلیقه داداشمه دیگه
#آینده_پژوهی
#تجاری_سازی_ایده
#ایده_پردازی
#لباس_کودک
#طراحی_مدل_کسب_و_کار

ایده_داستانِ_تجاری برج مسکونی ملاقات

ایده_داستانِ_تجاری رستوران میوه خوران

ایده_داستانِ_تجاری مزونِ کودکانِ با سلیقه

لباس ,فروشگاه ,خواهرشوهرم ,دخترم ,سلیقه ,ایده ,خواهر شوهرم ,مسئول فروشگاه
مشخصات
آخرین جستجو ها