باجناقم داشت از جشن سالانهی کارخانه شان تعریف میکرد که اپلیکیشن لابی شروع به بوق زدن کرد دکمه سبز رنگ اپلیکیشن را زدم و با مسئول لابی به صورت تصویری صحبت کردم
مرد کت شلواری توی تصویر گفت یکی از دانشجویانم برای رفع اشکال درسی آمده و سپس تصویری از چهره دانشجویم را توسط دوربین پشت سرش روی اپلیکیشن لابی نمایش داد
از او خواستم که وی را به یکی از کابین های تدریس خصوصی راهنمایی کند باجناقم با تعجب پرسید کابین تدریس خصوصی دیگر چه صیغه ای است
با لبخندی پیروزمندانه پاسخ دادم یادت هست روزی که میخواستم این واحد مسی را در این برج خریداری کنم مزایای اش را برایت تعریف کردم و تو گفتی چرا باید امکانات ملاقات با ارباب رجوع در محل ساختمان مسی داشته باشی
باجناقم گفت بله کاملاً یادم هست گفتم برای این روزها لازم بود پرسید برج شما به جز کابین تدریس خصوصی دیگر چه امکاناتی دارد گفتم سالن تدریس گروهی و یک آمفیتئاتر ۵۰ نفره هم دارد که میتواند تبدیل به سالن غذاخوری بشود
خواهر زنم رو کرد به خانمم و گفت نکنه تو هم مراجعین روانشناسی ات را میآوری اینجا همسرم خندید و گفت آره ولی نه همیشه و ادامه داد بیشتر اوقات شاگردان پیلاتسم را درسالن ورزشی برج آموزش خصوصی میدهم
پسرم وسط حرف مادرش پرید و گفت خاله جان معلم خصوصی های من هم اینجا من را آموزش میدهند در همین کابینهای تدریس خصوصی
در حال تنها گذاشتن مهمان ها بودم که همسرم فلاکس قهوه و جعبه بیسکویت را گذاشت توی کیسه پارچه ای و گفت باز پذیرایی داشت یادت میرفت
در حالیکه به سمت در می رفتم گفتم من تا نیم ساعت دیگر بر می گردم
پینوشت
تصویر تزئینی است
داستان تخیلی است و این برج هنوز ساخته نشده است
#ایده_تجاری
#تجاری_سازی_ایده
#داستان_ایده
#سناریونویسی
#استراتژی
ایده_داستانِ_تجاری برج مسکونی ملاقات
خصوصی ,تدریس ,ایده ,تجاری ,گفتم ,مسی ,تدریس خصوصی ,خصوصی دیگر ,کابین تدریس ,اپلیکیشن لابی ,کابین تدریس خصوصی